عزاداری مردم روستای کمق در سال 95

جناب آقای حاج فرامرز احمدنیا یکی از افتخارات و افراد موفق روستای کمق :

سلام و عرض ادب 
جناب غلامی خسته نباشید دستتون درد نکنه .
استفاده بردیم از مطالب و عکسهای خوبی که در سایت گذاشتید بنده را واقعا برد به دوران کودکیم.
دست مریزاد که زحمت میکشید و ده خودمون رو که سرزمین پدری و مادری مون هست ، را معرفی می کنید.

سلام دوست عزیز :

با تشکر و خوش آمدگویی به شما برادر گرامی که سری به ما زدید. بدون شک مطالب زیبای شما راه گشای ما در ادامه راه خواهد شد

با کمک دوستان (آقای فیضی) سایت و تلگرام کمق را به صورت موازی راه اندازی کردیم تا دوستان به هرکدام که دسترسی دارند از آن استفاده نمایند. بی شک ارسال مطلب و عکس از طریق تلگرام بسیار راحتتر خواهد بود ولی به علت امنیت پایین آن سعی خواهیم کرد آنها را در سایت حفظ نماییم.

منظور ما از این کار پیدا کردن گمشده هامونه هر کسی گمشده ای داره ، یه خاطره ، یه ... من خودم برای خیلی از این عکسها اشک ریختم . 

در ضمن با دیدن عکس شما یه خاطره ای در ذهنم تداعی شد و آن این بود که بنده اولین دوچرخه سواری عمرم را در سال تقریبا 1360 با شما تجربه کردم یادمه چندتا دوچرخه 28 به صورت سهمیه به روستا داده بودنند که یکیش مال شما بود و شما بنده رو از قاراچی بولاغی بر ترک خود سوار و به روستا آوردید. من داشتم بال در میاوردم .یادش بخیر

25/07/95

ممنون از شما و دوستان

بله واقعا گمشده همه ما در این عکسها و خاطره هاست .
و یادآوری اینها واقعا شیرین جذاب ولو ناراحت کننده است.
من افسوس میخورم بزرگان ما از بین ما رفتند خدا رحمتشون کنه.
ماه محرم در روستای ما با پدر مرحوم شما ( عمو سیفعلی ) ماندگار و خاطره انگیزبود و صفای دیگری داشت .
من یادمه از بعداز ظهر یه قالیچه ای چیزی میبردیم میانداختیم در مسجد تا جا بگیریم.
یادش بخیر
و یاد و نام پدران و مادرانمون هم بخیر.
ارادتمند: حاج فرامرز احمدنیا

 ﺷﻌﺮ اﺯ آقای  ﻧﺎﺻﺮ اﺳﻤﺎﻋﻴﻠﻲ ﻛﻤﻖ

ﻧﮕﺎﺭﻳﻢ ﺁﺧﺸﺎﻡ ﭼﺎﻗﻲ ﮔﻮﺯﺗﻴﻜﻤﻴﺸﺪﻱ ﻳﻮﻻﺳﺎﺭﻱ
ﻗﺎﺭا ﺗﻞﻟﺮ ﭼﻴﻦ ﭼﻴﻦ ﺗﻮﻛﻮﻟﻤﻴﺸﺪﻱ ﻗﻮﻻﺳﺎﺭﻱ
ﺑﺎﺧﻴﺐ ﮔﻮﺯﺷﺎﺷﻲ ﺗﻮﻛﻮﺭﺩﻱ ﮔﻮﺯﻭﻧﺪﻥ
اﺷﻜﻲ ﮔﻮﺭ ﻧﺠﻪ ﻳﺎﻗﻴﺮﺩﻱ ﻋﺬاﺭﻩ ﺳﺎﺭﻱ
ﻏﻢ ﻏﺼﻪ ﺁﻟﻤﻴﺸﺪﻱ اﻭﺭﻛﻴﻦ ﺭﻧﮕﻲ ﺳﺎﺭاﻟﻤﻴﺸﺪﻱ
ﭘﻴﺲ ﻭﺿﺪﻩ اﻭﺯﻭﻥ ﭼﻜﻴﺮﺩﻱ اﺗﻮﻩ ﺳﺎﺭﻱ 
ﻛﺴﻴﻞ ﻣﻴﺸﺪﻱ اﻣﻴﺪﻱ ﻫﺮ ﻃﺮﻓﺪﻥ
اﻭﺯﻭﻥ ﺳﻮﺭﻭﺭﺩﻱ ﺑﻴﺮﺩﻩ ﭘﻨﺠﺮﻳﻪ ﺳﺎﺭﻱ
ﺯﻟﻔﻲ ﭘﺮﻳﺸﺎﻥ اﻭﻟﻤﻴﺸﺪﻱ اﺗﻮﺩﻩ
ﺗﻮﻛﻮﻟﻤﻴﺸﺪﻱ ﺑﻴﺮ ﺑﻪ ﺑﻴﺮ ﻗﺎﺷﺎ ﺳﺎﺭﻱ 
ﻟﺐ ﻟﺮﻳﻨﺪ ﺑﺎﻝ ﺳﻮﺯﻭﻟﻮﺭﺩﻱ
ﺁﺭﻳﻼﺭ ﺳﻮﺭﻳﻠﻪ ﮔﻠﻴﺮﺩﻱ اﻭﻧﺎﺳﺎﺭﻱ
ﺟﻤﺎﻟﻲ ﮔﻞ ﺗﻜﻴﻦ ﭘﺎﺭﻟﻴﺮﺩﻱ
ﭘﺮﻭاﻧﻪ ﻟﺮ اﻭﭼﻮﺭﺩﻱ اﻭﺯﻩ ﺳﺎﺭﻱ
ﮔﻞ ﭼﻬﺮﻩ ﺳﻴﻦ ﻧﻘﺎﺏ ﺗﻮﺗﻤﻮﺷﺪﻱ 
ﺳﻴﺎﻩ ﺯﻟﻒ ﻟﺮﻱ ﺳﻮﺭﻭﺗﻮﺭﺩﻱ ﮔﺮﺩﻧﻪ ﺳﺎﺭﻱ

من اولین تجربه خلور خود را در سال 1360 از شیخ چیمن به سمت روستا کسب کردم که بسیار نا موفق بود چون کنار دییرمان (آسیاب) خلوری ییخدیم

اینم بیک چیمنی که خیلی ازش خاطره داریم

یادمه یک روز از کنار باغ مرحوم شکراله در ایمانی باغی رد میشدم دیدم مرحوم تعدادی سیب را از درخت کند و به داخل جاده کنار باغ انداخت و گفت کشاورزانی که از این جا رد میشن بخورن . روحش شاد.

مش سخاوت از زحمت کشان قدیمی روستا که همچنان به روستا وفادار مانده

تعدادی از دوستان قدیمی که احتمالا اکنون گرد سفیدی روی روی سر شان نشسته اگر مویی مانده باشد

سبزعلی احمدی نیا، جابر حسنی، اکبر قاسمی و بشارت حسنی سال ۱۳۶۹

چند تا از نوادگان موکاییل رو می بینید 

از همه بیشتر موهای پرپشت بعضی از این عزیزان جلب توجه میکنه اما امان از روزگار که چه کرده با این موها

یادم میاد یک روز غروب سر وصدای زیادی به پا شد ، من که خردسال بودم خیلی ترسیدم چون وقتی بیرون اومدم با صحنه وحشتناک روبرو شدم تایای یکی از همسایه ها فکر میکنم مال مرحوم علی آقا بود شعله ور شده بود وهیچکس قادر به خاموش کردن آن نبود . بعدها گفتند که این کار ، کار مروت و بهمن بوده است

این منطقه معروف به قاری کلکی است که رهگذران هنگام عبور از این راه دو عددسنگ را به قبری که کنار جاده قرار دارد پرتاب کرده و جمله "قارییا لعنت اوغلونا ایرحمت" رو تکرار میکنند.

آیا میدانید چرا این جمله؟؟؟؟؟؟؟

در قدیم یک رسم زیبا (آلما آتما)در روستای ما بود که داماد به همراه دوستان خود به بالای پشت بام  میرفته و از آنجا تعدادی سیب را به سمت عروس که بالای اسب نشسته بود پرتاب میکرده سپس هر کسی که سیبها رو به پدر داماد میرسانده از او هدیه ای دریافت میکرده است. در این تصویر به یاد ماندنی که عروسی آقای حجت اله مهدیزاده است این مراسم را میبینید

البته من شنیدم که قبلا به جای سیب قند پرتاب میکردنند تا همون اول کاری گربه رو دم حجله ...

هاچالی داش ،جایی که حیوانات در آن آب میخورند

حاج مظفر تولید کننده نمونه عسل

به یاد مرحوم بیان اله کریمی و حاج شکور همتی

ورود اولین تراکتور به روستای کمق40سال پیش.

راننده ：منصور اسماعیلی. بغل دستی ها ：سراصلان حسینی و ضیغم حسینی.

خیلی دوست دارم بدونم اون آقا پسر که با حسرت داره این صحنه رو میبینه کیه؟

سالها پیش وقتی عشایر منطقه یا همان کوچ نشینان (قاراچی) برای فروش محصولات خود و چند روز استفاده از مراتع به روستای ما می آمدند در این منطقه یعنی قاراچی بولاغی چند روز اطراق میکردند

یادش بخیر موقع ناهار بعد از کلی کار کشاورزی پای این درخت دوغراما (آبدوخیار)

اگه این عزیزان رو میشناسید اسم ببرید

البته به جز آقا فرداد که با اون گرمکن معروفشه......

با تشکر از آقا فرزاد که این عکسها رو در اختیار ما قرار دادند

بنده سعی خواهم کرد همه عکسهای داخل تلگرام را در اینجا درج نمایم تا برای همیشه حفظ شود

یادی از گذشته

مدرسه کمق در سال 1359

دوستانی که در این عکس هستند بعضی آشنا بعضی نا آشنا هستند اگه کسی کامل میشناسه بگه

من خودم بعضی از این عزیزان رو شناختم:

علی معماری - مودب غلامی - امامعلی - فکر کنم بال علی - دیگه بقیه مشکله............

مرحوم کربلایی فیض اله لطیفی

لینک تلگرامی کوموک:

https://telegram.me/joinchat/DQS5yUBGIGaQTImU7UtXQA

آدرس بالا را جستجو نمایید.